بارالها امشب، شب قدر است و من تصمیم دارم این شب را زنده نگه دارم و با رعایت آداب احیاء، با کسی گفتوگو کنم که مرا، بیشتر از هر کسی دوست می دارد و متأسفانه من چه کم یادش میکنم!
بغض سنگینی در گلویم حبس شده است میخواهم با فریاد آن را از عمق جان خارج سازم. ای کاش اینجا بیابانی بود تا براحتی صدایم را آزاد میکردم. به اعمال زشت و ناراحت کننده و بدیها و پستیهایم اعتراف میکردم. محبوب من همانا تو قاضی پرونده سیاهی هستی که من در طول عمرم آن را به ثمر نشاندهام. ای قاضی القضات بر من مبادا که میزان و حساب را بر پایه عدلت قرار دهی. بلکه آنچنان که تاکنون بر من ترحم کردهای و بلکه بیشتر و بیشتر از آن رحمتت را شامل حالم کن و خطاهایم را نادیده بگیر و بنابر کرمت بر اعمال من قضاوت کن. مگر نه اینکه حکمت این ایام الله افتادن در دامان خدای چون توست. بار خدایا جوابم را در دل زنگار زدهام القا بفرما تا رنگ خدایی به خود بگیرم. بگوکه مرا میبخشی.
"ما أنا بأعصی من عصاک فغفرت له و ما أنا بألوم من اعتذر إلیک فقبلت منه و ما أنا بأظلم من تاب إلیک فعدت علیه"
"من معصیت کارتر از بسیار کسان دیگر که همه را بخشیدی نیستم و من زشت و بد عمل تر از آنان که از گناهان عذر خواستند و تو عذرشان پذیرفتی نیستم و من ستمکارتر از آنان که به درگاهت توبه کردند و به آنها احسان کردی نیستم"
خدایا چقدر باید بگریم تا مهر"العفو" بر سینه ام بکوبی؟! حمد و ثنایت می گویم از اینکه کمی از خواب غفلت بیدارم کردی و مرا توبه کنان و پشیمان به درگاهت فراخواندی. این میهمانی مایه آرامش من است. حال تنها چیزی که آرامشم را بر هم می زند، ترس از این است که مبادا جزو زیانکاران این ماه باشم و بخشوده نشوم ولی ناامید نیستم زیرا که ناامیدی بزرگترین گناه است.
اگر قرار نبود که غفار الذنوب با بخشندگی از عبد فراریاش پذیرایی کند، هیچ گاه او را دعوت نمیکرد. شنیدهام اگر چهل روز اعمالمان را خالص برای خدا انجام دهیم درهای حکمت به رویمان گشوده خواهد شد حال مگر نه اینکه امشب، شب قدر است و بهتر از هزار شب. پس ای محبوب من پس از آنکه توبه خالصانه مرا در این شب زیبا پذیرفتی، دریچهای از حکمتت به روی من بنما. بارالها به خداوندیت قسم در این شب، دست من فتاده بر زمین را بگیر و مرا از پستی به بلندای کمال برسان. من روسیاهم و اعمالم بس قلیل ...
پروردگارا دست گداییام را به در خانهات دراز میکنم با این امید که میدانم بی جوابم نخواهی گذاشت. مگر میشود که ارحم الراحمین مرا ناامید سازد؟ من با تمام بی خبریها و غفلتهایم در این شب و در این ساعت خودم را به دامانت انداختهام و پناه میبرم به تو از اینکه ادامه ی عمر کوتاهم را در بطالت، پوچی و سستی هدر ندهم.
خداوندا
یا من یحب من یشاء، مرا دوست بدار و از سابقین و خاصان خود قرار ده. یا خیر حبیب و محبوب، دلم را تنها به عشق خودت مصفا کن. یا حبیب قلوب العارفین، مرا عارف به حقت قرارده. یا دلیل المتحیرین، با ارمغان یقین چنان آرامشی برایم فراهم ساز که از منجلاب سرگردانی و آوارگی بیرون آمده و طعم حقیقت را بچشم. یا امان الخائفین، مرا از هراس دنیا و بالاخص هول و وحشت آخرت سلامت بدار. یا کاشف الکروب، درد و رنج و غم دنیا را از من زائل بفرما تا در سایه آرامش، بیشتر از پیش به معبود خود بپردازم و در راه رسیدن به حقیقت، رنگ معشوق به خود بگیرم. یا ستارالعیوب، زشتیهای مرا بپوشان و آبرویم را مریز. یا غافرالذنب و الخطیئات، نامه اعمالم را پاکسازی بفرما. و ای خدای رحمن و رحیم به نام تمامی اسماء حسنایت، دست این بنده حقیر را بگیر و مرا به حال خودم وامگذار حتی برای لحظهای ...
الهی امین یا رب العالمین ...
ناله کن ای دل به عزای علی
گریه کن ای دیده برای علی
کعبه ز کف داده چو مولود خویش
گشته سیه پوش عزای علی
عمر علی، عمره مقبوله بود
هر قدمش سعی و صفای علی
دیده زمزم، که پر از اشگ شد
یاد کند، زمزمه های علی
تیغ شهادت سر او را شکافت
کوفه بود، کوه منای علی
عالم امکان شده پر غلغله
چون شده خاموش صدای علی
نیست هم آغوش صبا بعد از این
پیک ظفر بخش لوای علی
منبر و محراب کشد انتظار
تا که زند بوسه به پای علی
ماه دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعای علی
آه که محروم شد امشب دگر
چشم یتیمان ز لقای علی
مانده تهی سفره بیچارگان
منتظر نان و غذای علی
وای امیر دو سرا کشته شد
خانه غم گشته، سرای علی
پیش حسین و حسن و زینبین
خون چکد از فرق همای علی
خواهی اگر ملک دو عالم حسان
از دل و جان باش گدای علی